• اینستاگرام اسمارتیز
  • ویزاکار
  • اکو کمپ کویری متین آباد

درباره ایل قشقایی بیشتر بدانیم

12 تیر، 1399
12 تیر، 1399
مدت مطالعه :
ایل قشقایی تاریخ بی‌نظیر و فرهنگی غنی دارد که باعث شده نامش به گوش همه‌ی ایرانی‌ها آشنا باشد. اما واقعا چقدر از این قوم تاریخی و آداب و رسوم آن اطلاع داریم؟ چقدر مشاهیر آن را می‌شناسیم و با زندگی آن‌ها آشنا هستیم؟ آیا می‌دانیم قشقایی به چه معنی است؟ اگر دوست دارید جواب این سوال‌ها را پیدا کنید و اطلاعات جذاب و ارزشمندی از ایل قشقایی به دست بیاورید با اسمارتیز همراه شوید.

نام و پیشینه‌ی تاریخی قشقایی‌ها
ابتدا در مورد ریشه‌ی نام قشقایی باید بگوییم که نظرات گوناگونی وجود دارد. واسیلی بارتولد معتقد است که این نام از واژه‌ی ترکی قشقا، به معنی اسب پیشانی سفید گرفته شده. در حالی که حسن فسایی ارتباط این نام، با واژه‌ی ترکی قاچماق، به معنی فراری را مطرح کرده.
قوم قشقایی از اقوامی بودند که وارد سرزمین ایران شدند و در جنوب این سرزمین ساکن شدند. ایل قشقایی شامل قبیله‌هایی با ریشه‌های گوناگون ترک، کرد، لر و عرب است ولی با این حال بیشترشان ترک تبارند و زبانشان هم ترکی است اما دارای گویش ویژه‌ی خود هستند.
ایل قشقایی شامل شش طایفه‌ی بزرگ دره‌شوری، کشکولی بزرگ، عمله، فارسی مدان، کشکولی کوچک و شش بلوکی است که طوایف اصلی را تشکیل می‌دهند و همچنین شامل تعدادی طایفه‌ی فرعی نیز می‌شود و هر طایفه تعدادی تیره دارد. طایفه‌ی دره‌شوری با 52 تیره بزرگترین طایفه‌ی ایل قشقایی است.
ایل قشقایی عمدتا در استان فارس ساکن‌اند. بسیاری از آنان نیز در فصول مختلف سال بین ییلاق و قشلاق کوچ می‌کنند. از دیگر استان‌هایی که طی دوره‌های مختلف به آن‌جا کوچ کردند و در آن‌ ساکن شدند نیز می‌توان به کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال و بختیاری، خوزستان، اصفهان و بوشهر اشاره کرد. به‌طور کلی می‌توان گفت که قلمرو ایل قشقایی در ناحیه‌ی بین سواحل خلیج فارس و اصفهان قرار دارد و رشته کوه زاگرس از میان قلمرو آن‌ها می‌گذرد.
نگاه تاریخی به ایل قشقایی
نخستین رئیس ایل قشقایی، امیر غازی شاهی‌لو بود که ظاهراً نزد مردم مقبولیت بسیاری داشته. اما نقش مهم قشقایی‌ها در تاریخ فارس به قرن هجدهم برمی‌گردد. در آن زمان ریاست قشقایی‌ها بر عهده‌ی جان محمد آقا بوده که با نام جانی آقا شناخته می‌شد. اسماعیل‌خان و حسن‌خان از سران ایل قشقایی، طی توطئه‌ای علیه نادر شاه افشار، دستگیر  شدند و به دستور نادرشاه، اسماعیل‌خان را نابینا کردند و حسن‌خان را چنان شکنجه دادند که پس از مدتی درگذشت. نادر شاه پس از کشف این توطئه بخشی از ایل را مجبور کرد به دشت گز در کلات نادری و سرخس کوچ کنند.
در زمان حکم‌رانی کریم‌خان زند، اسماعیل‌خان در نامه‌ای از او خواست که اجازه‌ی بازگشت ایل به فارس را بدهد. کریم‌خان هم موافقت کرد. مدتی پس از مرگ کریم‌خان، اسماعیل‌خان اعدام شد و فرزندش، جانی‌خان به ریاست رسید. در سال 1778 میلادی، آقامحمدخان قاجار علیه ایل قشقایی به گندمان لشکرکشی کرد، اما قشقایی‌ها آگاه شده و به کوه‌ها پناه بردند. در دوران سلطنت قاجار، بسیاری از طوایف لر و کردی که به فارس آمده بودند، به ایل قشقایی پیوستند و جمعیت ایل افزایش یافت. سرانجام جانی‌خان مقام ایلخانی را به دست آورد. پس از او، فرزندش محمدعلی‌خان جانشین وی شد. او قدرت زیادی به دست آورد و همچنین روابط خوبی با قاجارها برقرار کرد. بعد از درگذشت او، برادرش، محمد قلی خان، جانشین وی شد. در سال 1850 احتمال این وجود داشت که قشقایی‌ها قدرت برتر فارس شوند. به همین علت قاجاریان پسر بزرگ حاج ابراهیم کلانتر را حکمران فارس کردند و اقداماتی انجام دادند تا مقابل قشقایی‌ها بایستند. با مرگ محمد قلی خان پسر دائم‌الخمرش، سلطان محمد، جایش را گرفت. در این دوران، ایل با بزرگترین بحرانش، یعنی قحطی 1870 مواجه شد. در زمان ریاست او که فردی ضعیف و بی‌قدرت بود، خان‌های دیگر امور را در دست گرفتند و همین مسئله موجب از هم پاشیدن ایل شد. زمانی که اسماعیل خان صولت الدوله، ایلخان شد، قشقایی‌ها دوباره قدرت و همبستگی پیشینشان را به دست آوردند.
زمان انقلاب مشروطه دو گروه، هم‌زمان برای تسلط بر فارس تلاش می‌کردند. ابتدا، در پی حمایت خاندان قوام از سلطنت طلبان، قشقایی‌ها از مشروطه حمایت کردند. بعد که بختیاری‌ها بر تهران تسلط پیدا کردند و قوام با آن‌ها همراه شد، صولت الدوله اتحادی ضد بختیاری و ضد قوامی برقرار کرد که به اتحاد جنوب معروف شد.
در دوره‌ی رضاشاه پهلوی، ایل قشقایی آسیب‌های بسیار زیادی دید. در سال 1926 صولت الدوله و پسرش ناصرخان که به عنوان نمایندگان مجلس جدید به تهران فراخوانده شدند، وادار به همکاری با دولت مرکزی در خلع سلاح ایل قشقایی شدند. سپس از نمایندگی خلع شده و زندانی شدند.
در سال 1929، رضاشاه که تصمیم پایان دادن به نظام کوچ نشینی در ایران را داشت سرانجام موفق به شکست قشقایی‌ها شد. در 1932 قشقایی‌ها دوباره دست به قیام زدند اما این قیام نتیجه‌ای نداشت. پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که رضاشاه استعفا داد، ناصرخان و برادرش به فارس رفتند. ناصرخان خود را ایلخان نامید، امور را به دست گرفت و دستور به از سرگیری کوچ داد.
در سال‌های 1945 تا 1953 ایل قشقایی به بیشترین خودمختاری رسیده بود و توسط چهار برادر رهبری می‌شد.
در جریان ملی شدن نفت برادران قشقایی از مصدق، حمایت کردند و به عضویت جبهه‌ی ملی درآمدند. در سال 1332 انگلیسی‌ها به تحریک ایلات دیگر برای مقابله با قشقایی‌ها پرداختند که با اقدامات  ناصرخان به نتیجه نرسید.
در جریان کودتا 28 مرداد نیز، قشقایی‌ها تمامی پیشنهاداتی که کودتاگران داده بودند رد کردند. همچنین به مصدق پیشنهاد دادند که به فارس بیاید تا از او حمایت کنند اما دکتر مصدق نپذیرفت و تسلیم دولت شد. ناصرخان به ایل آماده باش داد. از سوی دیگر هواپیماهای ارتش نیز با پخش اعلامیه‌هایی در میان ایل قشقایی آن‌ها را تهدید به سرکوب کردند. تلاش‌های آمریکایی‌ها و سرلشکر زاهدی میان قشقایی‌ها را به هم زد. اختلافات درونی ایل قشقایی، به قدرت و روحیه ایل ضربه زد و منجر به پراکندگی آن‌ها شد. ناصرخان که دیگر مقاومت را بی‌فایده می‌دید راهی تهران شد و در ادامه، شاه برادران قشقایی را به خارج تبعید کرد. پس از تبعید برادران قشقایی دولت، برای مجبور کردن قشقایی‌ها به زندگی شهرنشینی اقداماتی انجام داد. کمیابی مراتع، توسعه سرمایه‌داری، و محدودیت‌های ایجاد شده برای آن‌ها، زندگی عشایری را ناممکن می‌ساخت. همه این‌ ها سبب شد که بسیاری دست به مهاجرت به شهرهای شیراز، آبادان، بوشهر و اهواز بزنند و به عنوان کارگر در صنایع نفت و کارخانه‌ها مشغول شوند.
آداب و رسوم ایل قشقایی
قشقایی‌ها مردمی شاد و سرزنده‌اند و از جشن و پای‌کوبی استقبال می‌کنند. به نوشیدن چای علاقه دارند و کشیدن قلیان و چپق از تفریحات آن‌هاست. مردان ایل قشقایی علاقه‌ی زیادی به شکار دارند و مهارت تیراندازی را از کودکی به فرزندانشان می‌آموزند و آن‌ها را به کوه می‌فرستند.
ایل قشقایی عموما چادرنشین هستند. به چادر‌های ایلی بوهون گفته می‌شود که از موی بز بافته می‌شوند و مستطیل شکل هستند. این چادر‌ها هم در تابستان و هم زمستان استفاده می‌شوند اما در فصول مختلف شکل‌های متفاوتی دارند و متناسب با شرایط فصل آن‌ها را آماده می‌کنند. مثلا در بهار و تابستان تیرک‌ها در اطراف چادر قرار می‌گیرند و سقف صاف و هموار شده و باعث ایجاد کوران می‌شود اما در پاییز و زمستان، راه‌های ورودی چادر محدود می‌شود و چادر به صورت شیب‌دار برپا می‌شود. به‌جز چادرهای سیاه که چادر رسمی ایل قشقایی است، چادرهای برزنتی هم برای پذیرایی از مهمان‌ها و برای استفاده در جشن‌ها استفاده می‌شوند.
 
چادرهای قشقایی که با چادرهای ایل‌های دیگر تفاوت دارند
چادر ایل قشقایی همراه تزئینات زیبا با استفاده از صنایع دستی عشایر.
مراسم عروسی در بین عشایر ایل قشقایی همچنان به صورت سنتی برگزار می‌شود. به این صورت که اقوام و خویشاوندان را دعوت کرده و در دامان طبیعت و مکانی سرسبز دور یکدیگر جمع می‌شوند، ساز می‌نوازند و پای‌کوبی می‌کنند. یکی از رسوم رایج در مراسم این است که پسر بچه‌ای را پشت عروس بر اسب سوار می‌کنند به این‌ منظور که  فرزند اول پسر باشد!
مراسم عروسی در ایل قشقایی آداب و رسوم زیبا و غریبی دارد.
مراسم ازدواج عشایر ایل قشقایی
مردم ایل قشقایی برای خان‌ها احترام زیادی قائلند و علاقه‌ی شدیدی به آن‌ها دارند و از فرمان خان‌ها به طور کامل اطاعت می‌کنند و به سبب علاقه‌ای که به خان‌ها دارند پس از مرگشان برای آن‌ها آرامگاه‌های باشکوهی می‌سازند تا پابرجا بماند و بتوانند به زیارتشان بروند. گورستان‌های ایل قشقایی در مسیر کوچ آن‌ها قرار دارد تا هنگام کوچ سری به مردگان بزنند.
پوشش ایل قشقایی
لباس سنتی ایل قشقایی از زیباترین و رنگین‌ترین پوشش‌هاست و با وجود گذر زمان و تغییرات و پیشرفت‌های زندگی شهری، مردمان ایل قشقایی همچنان از آن‌ها استفاده می‌کنند و به آن علاقه‌مندند. در سال 1997 میلادی، در جشنواره‌ی لباس‌های محلی که در تهران برگزار شد، لباس ایل قشقایی به عنوان زیباترین لباس انتخاب شد.
لباس مردان قشقایی شامل شلوار‌های گشاد، پیراهن‌های بدون یقه و کلاه نمدی بوده و عبای نازکی به نام چوقا نیز می‌پوشیدند و طایفه‌های مختلف، بر اساس کمربند و همچنین نحوه‌ی بستن قطار فشنگ شناخته می‌شدند. در زمان حکومت رضاشاه که محدودیت‌هایی در پوشش محلی به‌وجود آمد، استفاده از چوقا ور افتاد و استفاده از کلاهی جدید به نام کلاه دوگوشه رایج شد.
لباس زنان ایل قشقایی به تنوع و رنگارنگ بودن مشهور است. جالب است که حتی در شلوغ‌ترین مراسم‌های ایل قشقایی هم نمی‌توان دو نفر را پیدا کرد که لباس مشابه بر تن داشته باشند. دامن چند لایه، تونیک برش‌دار که به آن قیناق می‌گویند، ژاکت کوتاه، چارقد و کلاه کوچک اجزای تشکیل دهنده‌ی پوشش زن قشقایی است. زنان طوایف مختلف نیز بر اساس رنگ لباس و پیشانی‌بند شناخته می‌شوند.
لباس‌های زنان قشقایی در ایران بی‌نظیرند
لباس‌های رنگارنگ زنان ایل قشقایی
پیشه‌ی مردم ایل قشقایی
حرفه‌ی اصلی مردم ایل قشقایی به طور عمده تا صد سال پیش دام‌پروری بوده که طی سالیان دستخوش تغییرات زیادی شد و در دوره‌ی معاصر حرفه‌های متفاوتی وجود دارد که مردم ایل به آن‌ها مشغول‌اند. عده‌ای به کشاورزی و باغداری می‌پردازند، برخی وسایل مورد نیاز مردم ایل را می‌سازند، زنان ایل قشقایی نیز تمام کارهای منزل را برعهده دارند و علاوه بر آن به گلیم بافی، جاجیم بافی و گبه بافی می‌پردازند. از شیر، کره و ماست و دیگر محصولات را تهیه می‌کنند و در کارهای دیگر  با مردان همکاری می‌کنند.
بزرگان ایل قشقایی
از بزرگان ایل قشقایی می‌توان به آیت الله جهانگیرخان قشقایی اشاره کرد که آیت الله بروجردی، شهید مدرس و نخودکی اصفهانی از شاگردان برجسته‌ی ایشان بودند.
محمدقلی خان قشقایی، بنیان‌گذار باغ ارم در شیراز و همچنین 16 باغ دیگر در استان فارس از دیگر افراد به ‌نام ایل قشقایی است. محمد بهمن‌بیگی که او را پدر آموزش عشایر می‌دانند، متولد سال 1298 در ایل قشقایی در خانواده‌ی محمودخان کلانتر تیره‌ی بهمن‌بیگلو از طایفه‌ی عمله است. او نویسنده و بنیان‌گذار آموزش و پرورش عشایری در ایران بود. او پس از پایان دوره‌ی کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، فعالیت خود جهت برپایی مدرسه‌های سیّار برای بچه‌های ایل را آغاز کرد. تجربیات او در چند کتاب به صورت داستانی نوشته شده.
محمد بهمن‌بیگی از شناخته‌شده ترین شخصیت ایل قشقایی در تاریخ ایران است
محمد بهمن‌بیگی (1389- 1298)
از هنرمندان مشهور ایل قشقایی می‌توان به بیژن بهادری کشکولی نقاش خودآموخته و قوم‌نگار قشقایی اشاره کرد. او در سال 1307 در ایل قشقایی متولد شد و نقاشی را از کودکی، به صورت تجربی فراگرفت. او سبک خاص خود را خلق کرده و زندگی و فرهنگ و آداب و رسوم ایل قشقایی را به سبک ناتورالیستی به تصویر کشیده است. از دیگر مشاهیر ایل قشقایی می‌توان محمدابراهیم معروف به مأذون قشقایی، مرحوم محمدحسین کیانی، فرود گرگین‌پور و بسیاری دیگر را نام برد.
برچسب(ها)

دوستام کیان صدام می‌کنن. عاشق موسیقی‌های سنگین و زیبایی‌های پیچیده هستم،‌ به خاطر همین سفر جذبم می‌کنه. چون یه فرآیند طولانی و دقیقه؛ باعث می‌شه برای یه مدت نامعلومی وارد داستان‌ها و درگیری‌های غیر قابل پیش‌بینی بشی. دانشجوام و درگیر کتاب، پرخور و درگیر غذا، شاداب و درگیر عشق. می‌نویسم تا تجربه‌ها و نظراتم را به بقیه به اشتراک بذارم می‌دونم که به درد می‌خوره.

امتیاز دهید نظری تا کنون ثبت نشده است ۵ / 4 41 نفر
نظرتو با ما مطرح کن
نظرات دیگران
اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می‌دهد.